تحمل ابهام در دوران همه گیری : راهکارهایی برای کلاس درس

تحمل ابهام در دوران همه گیری : راهکارهایی برای کلاس درس

 

این مقاله یکی از مقالات مجموعه " آموزه های شناختی برای آموزش در دنیای مجازی" است.

 

در شیوع بیماری کرونا، همه مردم جهان، با تمام تفاوت‌های کوچک و بزرگی که با یک دیگر دارند، در یک چیز مشترک اند: ابهام درباره شرایط حال و آینده. بحران های اقتصادی به وجود آمده، به تعویق افتادن عمل های جراحی از پیش تعیین شده، تغییر رویه های کاری، تحصیلی و کارهای روزمره از یک سو، ابهامی که درباره این ویروس، راه های پیشگیری، تشخیص و درمان آن وجود دارد، از سوی دیگر، همه ما را در شرایط مبهمی قرار داده است. تداوم این شرایط در بلندمدت می تواند سلامت شناختی ما را تحت تأثیر قرار دهد.

 

ما معلمان هم دربار‌ه شرایط حاکم بر آموزش در فضای مجازی با ابهام ‌هایی مواجهیم. شاید بارها درباره‌ شیوه‌ های تدریس و کارآمدی اقداماتمان در این دوره تردید کرده‌ ایم. درباره‌ وضعیت روحی و سلامت دانش ‌آموزانمان دچار ابهام بوده ‌ایم و به طور کلی احساس کرده‌ ایم که برای مدیریت شرایط کلاس، اطلاعات کافی در اختیار نداریم. بنابراین، قابل درک است که دانش‌ آموزان هم چه ‌بسا بیشتر از ما با ابهام مواجه باشند.

 

«تحمل ابهام» مهارتی است که در این شرایط به ما کمک می کند که قوای شناختی خود را به طور موثرتری مدیریت کنیم. در این مطلب به بررسی راهبردهایی قابل اجرا در کلاس درس، برای تحمل ابهام در دوران همه گیری می‌ پردازیم.

 

درباره ابهام چه می دانیم؟

 

-          ابهام در شرایط غیر بحرانی هم وجود دارد.

هر چند با توسعه علم و فناوری، ابهام های بشر نیز همپا، و چه بسا با سرعت بیشتری، از دانش او در حال گسترش است، اما باید به یاد داشته باشیم که موقعیت های مبهم محصول دنیای امروز نیست و از دیرباز در ساحت های مختلف زندگی انسان وجود داشته اند. ابهام می تواند درباره یک پدیده طبیعی (مانند تأثیر یک ویروس بر بدن انسان) یا یک پدیده اجتماعی (مانند میزان مشارکت مردم در انتخابات آینده) و یا حتی تجربه های شخصی زندگی (مانند احساس دوستمان نسبت به ما) به وجود بیاید. در بسیاری از این موارد این ابهام ها مانند نیروی محرکی برای شناخت عمل می کنند؛ آن ها سبب می شوند که برای رفع عامل ابهام بکوشیم. بنابراین باید این نکته را در نظر بگیریم که ابهام، در شرایطی که به درستی مدیریت نشود، می تواند مشکل ایجاد کند، اما در صورتی که برخورد مناسبی با آن داشته باشیم می تواند کنجکاوی لازم برای تلاش در جهت کشف ناشناخته ها را فراهم کند.

 

-          ابهام ناشی از فقدان اطلاعات و یا داشتنِ اطلاعات متعارض است.

اطلاعاتی که از محیط به دست می آوریم به ما کمک می کنند که موقعیت فعلی خود را با تجربیات گذشته مان مرتبط کنیم و از این طریق، رفتار خود را متناسب با شرایط تنظیم کنیم. نداشتن اطلاعات کافی در مواجهه با یک موقعیت سبب می شود که برای قضاوت و تصمیم گیری درباره آن دچار ابهام شویم. به طور مثال، در کلاس های درس مجازی، بسیاری از منابع اطلاعاتی که در گذشته برای درک وضعیت دانش آموزان داشتیم از دسترسمان خارج شده است. همین مسئله ما را برای پیشبرد روند کلاس با ابهام مواجه می کند.

 

اطلاعات متعارض نیز از دیگر عواملی هستند که ایجاد ابهام می کنند. به طور مثال، در دوره همه گیری دریافت توصیه های پزشکی متعارض در بسیاری از ما ابهام ایجاد کرد. گاهی هم اطلاعات دریافت شده درباره یک موقعیت با باورها و تجربه های پیشین ما در تعارض است و همین سبب می شود که نتوانیم به درستی آن موقعیت را تحلیل کنیم.

     

راهبردهایی برای ارتقای مهارت تحمل ابهام در کلاس درس

 

  • به یادگیرنده ها کمک کنید که ابهام موجود در شرایط همه گیری را بپذیرند.
    در مواجهه با شرایط حاصل از همه گیری، پذیرش این امر که ابهام بخشی جدانشدنی از موقعیت موجود است اهمیت ویژه ای دارد. به یادگیرندگان کمک کنید که خود را برای سردرگمی در فهم شرایط فعلی و پیش بینی آینده مقصر ندانند و بکوشند که احساسات خود را به شیوه ای مؤثر مدیریت کنند.

 

یکی از واکنش های متداول در این شرایط داشتن احساسات متعارض و ناهمسو[1] است. به طور مثال، بسیاری از ما ممکن است در دوره های مختلف احساس کرده باشیم که شرایط حاصل از قرنطینه را دوست داریم و این دوره برایمان مانند یک موهبت بوده است، اما پس از مدت اندکی، نسبت به این شرایط احساس بیزاری کرده باشیم. آگاهی به این احساسات و پذیرش آن ها به عنوان واکنش های مقطعی به شرایط مبهم به ما کمک می کند که آن ها را بهتر مدیریت کنیم. یک راهبرد مفید در این شرایط این است که از نتیجه گیری قطعی درباره آینده بپرهیزیم و تلاش کنیم، در نتیجه گیری های خود، جنبه های مختلفی را در نظر بگیریم و عوامل متفاوت را مؤثر بدانیم. به طور مثال، در صحبت کردن درباره آینده، به جای تصمیم گیری درباره اینکه شرایط حاصل از کرونا دائمی است یا موقتی، سناریوهای مختلفی را در هر دو حالت در نظر بگیریم.

 

موقعیت هایی را در کلاس ایجاد کنید که دانش آموزان درباره احساسات متعارض خود در این دوره صحبت کنند و از این طریق خود را به عنوان بخشی از گروهی بزرگ تر که در این ابهام مشترک اند احساس کنند. به آن ها کمک کنید که با پرهیز از ساده سازی مسائل، برای فهمیدن بهتر آن ها تلاش کنند.

 

  • به یادگیرنده ها برای تشخیص سوگیری های شناختی کمک کنید.
    ما در بسیاری از تصمیم گیری ها از میانبرهای ذهنی و حتی سوگیری های شناختی استفاده می کنیم. این کار، بار شناختیِ ما را در فرایند تصمیم گیری کاهش می دهد، اما باید همواره احتمال خطای این میانبرها و سوگیری ها را نیز در نظر بگیریم. در شرایط ابهام، احتمال استفاده نامناسب از سوگیری های شناختی بیشتر است. برای نمونه، بسیاری از ما تمایل داریم که مشاهداتمان از یک مجموعه کوچک نزدیک به خود را به کل جامعه تعمیم دهیم. مثلا اگر در اطرافیانمان کسی مبتلا به کرونا نشده باشد، ممکن است احتمال بیمار شدن را کمتر از میزان واقعی تخمین بزنیم و در عین حال اگر یکی از والدینمان به این بیماری دچار شود، همین احتمال را بسیار بیشتر از حد واقعی تخمین می زنیم.

 

یکی دیگر از سوگیری هایی که ممکن است در موقعیت های مبهم بروز پیدا کند سوگیری تأیید است. در سوگیری تأیید ما تلاش می کنیم تا اطلاعات جدید را به گونه ای تحلیل کنیم که باورهای سابقمان تأیید شوند. استفاده نامناسب از این سوگیری سبب می شود که با وجود دریافت اطلاعات جدید درباره یک موضوع، فهم ما از آن بهبود نیابد.

 

سوگیری ها عملکرد طبیعی سامانه شناختی برای کاهش بار پردازش هستند و استفاده از آن ها لزوماً اشتباه نیست. برای مثال، در طول روز، ما بارها از سوگیری تأیید استفاده می کنیم، چرا که اگر با ورود هر داده جدید بخواهیم در باورهایمان تجدید نظر کنیم، بخش زیادی از ظرفیت شناختی خود را باید صرف موضوعاتی کنیم که نتایج جدیدی در بر ندارند. در نتیجه به جای این کار، به کمک سوگیری تأیید فقط بخشی از اطلاعات را که مؤید باورهای سابقمان است انتخاب می کنیم. مشکل از جایی آغاز می شود که قادر به تشخیص موضوعاتی که نسبت به آن ها سوگیری داریم نمی شویم و در شرایط پیچیده، مسائل را به طور ناکارآمدی ساده می کنیم. در این شرایط آگاهی از پیش فرض ها و باورهایمان درباره مسئله ای که با آن مواجهیم می تواند به ما کمک کند که سوگیری های خود را تشخیص دهیم و به تفکر سنجشگرانه و دقیق درباره آن موضوع بپردازیم.

 

  • امکان هایی برای توسعه تفکر انتقادی خلق کنید.
    تفکر انتقادی یا سنجشگرانه توانایی ارزش‌گذاری و تفسیر فعالانه مشاهدات، اطلاعات و استدلال ها است. همان طور که گفتیم، شرایط ابهام با کمبود اطلاعات و یا وجود اطلاعات متعارض مرتبط است، بنابراین، تفکر انتقادی می تواند در این شرایط برای مدیریت مؤثر ابهام به افراد کمک کند. خوش بختانه تفکر نقادانه مانند سایر مهارت های تفکر قابلیت پرورش دارد. در کلاس درس، موقعیت هایی را فراهم کنید تا دانش آموزان درباره مفهوم های اصلی موضوع، انگاشته ها و پیش فرض ها و نتایج و پیامدهای استدلال خود بازاندیشی کنند. با پرسش های مناسب آن ها را به ارزیابی این موارد از نظر دقت، وضوح، درستی، جامعیت، همه جانبه نگری، اهمیت و منطق تشویق کنید. مثلاً از آن ها بپرسید «در جواب کسانی  که ادعای مخالفی را مطرح می کنند چه می گویی»؟ «آیا این موضوع را می توانی از دیدگاه … هم توضیح دهی»؟ «چه شواهدی برای ادعای مطرح شده وجود دارد»؟ «آیا منبعی که به آن استناد می کنی قابل اعتماد است»؟ این کار را نه تنها درباره موضوعات درسی، بلکه در موقعیت هایی که دانش آموزان درباره عملکرد خودشان قضاوت می کنند هم می توان انجام داد. به طور مثال می توان در پایان هر فصل از کتاب درسی، از بچه ها دعوت کرد که با نگاهی انتقادی به ارزیابی یادگیری خود در آن فصل بپردازند.

 

  • دانش و سرمایه شناختی یادگیرنده ها را توسعه دهید.
    کارکردهای پایه مغز مانند توجه، حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی در همه فعالیت های روزمره ما نقش مهمی ایفا می کنند. مدیریت مناسب آن ها در تفکر پیچیده ای که در موقعیت های مبهم لازم است، اهمیت ویژه ای دارد. مثلاً در شرایط ابهام، ممکن است در توجه کردن به بعضی از اطلاعات سوگیری داشته باشیم و یا برای درک سناریوهای محتمل و متنوع آینده، از انعطاف پذیری شناختی لازم برخوردار نباشیم. اخیراً پژوهشی (Weizhen Xie, 2020) نشان داده است که بین میزان تبعیت افراد از نکات فاصله گذاری اجتماعی و قابلیت حافظه کاری آن ها رابطه وجود دارد. یافته های این پژوهش یادآور این نکته است که در تصمیم گیری در شرایط پیچیده، ما به پردازش رابطه ی بین عوامل متعددی نیازمندیم و در صورتی که حافظه کاری ما ظرفیت چنین پردازشی را نداشته باشد، در تصمیم گیری خود دچار مشکل می شویم.

 

آشنایی با عملکردهای سامانه شناختی می تواند به ما کمک کند که آن ها را در شرایط ابهام به طور مؤثرتری مدیریت کنیم. بکوشید در کلاس های درس مجازی، توجه دانش آموزان را به طور مؤثر هدایت کنید، انعطاف پذیری شناختی را در آن ها توسعه دهید و روش هایی را برای استفاده بهینه از حافظه کاری دانش آموزان به کار گیرید.

 

منابع

 

استرنبرگ، ر. (2006). روان شناسی شناختی، ترجمه: سید کمال خرازی و الهه حجازی (1395)، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتاب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی؛ پژوهشکده علوم شناختی

ریچارد پل، لیندا الدر. (2009). مفهوم ها و ابزارهای تفکر نقادانه، ترجمه: مهدی خسروانی (1396) تهران: فرهنگ نشر نو

Weizhen Xie, Stephen Campbell, Weiwei Zhang. (2020). Working memory capacity predicts individual differences in social-distancing compliance during the COVID-19 pandemic in the United States. Proceedings of the National Academy of Sciences

Woods, S. B. (2020, 05 08). COVID-19 and Ambiguous Loss. Retrieved from psychologytoday: psychologytoday.com/us/blog/in-sickness-and-in-health/202005/covid-19-and-ambiguous-loss
 

۲۴ آبان ۹۹ ، ۰۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie

آگاهی از خود در دوران همه گیری: راهکارهایی برای معلمان

آگاهی از خود در دوران همه گیری: راهکارهایی برای معلمان

 

این مقاله یکی از مقالات مجموعه" آموزه های شناختی برای آموزش در دنیای مجازی" است.

 

در دوره بحران کرونا، همه ما با ابهام در درک شرایط موجود و پیش بینی آینده مواجهیم. در چنین شرایطی نه تنها تصمیم گیری و برنامه ریزی درباره آینده نزدیک برای ما دشوار می شود، بلکه به نظر می رسد، پس از مدتی، تصویری که از «خودمان در آینده» هم داشته ایم نیازمند تغییر است. این مسئله می تواند برای بسیاری از یادگیرنده ها که در ابتدای مسیر تصمیم گیری و برنامه ریزی برای خود هستند، ایجاد سردرگمی کند. تداوم شرایط مبهم می تواند ما را هم به عنوان معلم، با بحران هایی در این زمینه مواجه کند. برای مثال، شاید در ابتدای دوره قرنطینه برای برخی از ما معلمان این سؤال مطرح بود که چطور یک فصل کتاب را به صورت آنلاین تدریس کنیم و پیش بینی می کردیم بعد از مدتی دوباره آموزش حضوری برقرار شود، اما دیدیم که با ادامه همه گیری، نه تنها تدریس آنلاین ادامه پیدا کرد، بلکه مسئله آزمون های پایان سال آنلاین نیز مطرح شد. این ابهام ها درباره سال تحصیلی آینده و اساساً آینده تعلیم و تربیت، در سطح کلان، نیز وجود دارد. آیا نقش ما به عنوان یک معلم در حال تحول است؟ و شاید پرسش مهم تر این است که آیا ما هم همپای تغییر شرایط در حال تغییر هستیم؟ خودآگاهی مهارتی است که به ما در پاسخ دادن به این سؤالات کمک می کند.

 

در این مطلب با نگاهی دقیق تر به مفهوم خودآگاهی به طرح راهبردهایی می پردازیم که در فرایند آموزش غیرحضوری می تواند به بهبود فرایند یادگیری بینجامد.

 

خودآگاهی

خودآگاهی به معنای شناخت عمیق‌ توانایی ها و محدویت های خود است. این شناخت فرد را قادر می سازد تا نسبت به افکار، احساسات، عملکردها، کاستی ها و نقاط قوت خود آگاهی داشته باشد. تا زمانی که افراد نتوانند درکی از خود به عنوان یک فرد متمایز داشته باشند، قادر به درک دیگران به عنوان افرادی مستقل نخواهند بود. با استفاده از عملکردهای خودآگاهی برای مدت طولانی، افراد درک بهتری از توانایی های شناختی خود شکل می دهند.

 

همه ما همواره در حال ساختن خودآگاهی خود هستیم. با این کار رابطه خودمان را با جهان پیرامونمان تنظیم می کنیم. رسیدن به آگاهی از خود نیازمند ارتباط برقرار کردن بین تجارب پیشین، شرایط فعلی و تصویری از آینده است. بنابراین خودآگاهی نیازمند عملکرد مناسب بخش های متنوعی از سامانه شناختی است. برای مثال بسیاری از مطالعات علوم شناختی بر رابطه «حافظه زندگی نامه ای» و خودآگاهی صحه گذاشته اند. حافظه زندگی نامه ای برای افراد درکی یکپارچه از خود در طول زمان ایجاد می کند و به آن ها فرصت بازاندیشی درباره خود می دهد. این حافظه نه تنها با فراهم کردن روایتی از گذشته فرد را به درکی از وضعیت فعلی اش مجهز می کند، بلکه شامل «تفکر رویدادی معطوف به آینده»  (episodic future thinking) برای برنامه ریزی درباره رخدادهای آینده نزدیک و دور نیز می شود. به طور کلی، سیستم های مختلف حافظه، در تعامل با عملکردهای شناختی دیگر، مانند تصمیم گیری، فراشناخت و ... امکان ساختن و بازسازی مداوم خودآگاهی را برای افراد فراهم می کنند.

 

آگاهی از خود می تواند به دانش آموزان کمک کند که درک بهتری از افکار و احساساتشان داشته باشند و از این طریق به طور مناسب تری ارتباط خود را با موضوعات مختلف تنظیم کنند. در ادامه به طرح راهکارهایی می پردازیم که به توسعه خودآگاهی در کلاس درس کمک می کند.

 

راهبردهایی برای توسعه خودآگاهی در کلاس درس

 

  • فرصت هایی برای بازاندیشی درباره خود خلق کنید.
    با طرح پرسش هایی در خلال کلاس، تکالیف و یا حتی آزمون ها، می توانید فرصت بازاندیشی درباره خود را برای یادگیرنده ها خلق کنید. از آن ها درباره ارزیابی شان از عملکرد خود، افکارشان درباره موضوعات درسی و ... سؤال کنید و فرصتی خلق کنید تا بین حالت های ذهنی گذشته شان و تجربه های جدیدشان ارتباط برقرار کنند. مثلا از آن ها بپرسید که نظرشان درباره یک موضوع درسی، در طول زمان مطالعه آن، چگونه تغییر کرده است یا هنگام مواجهه با مسئله مورد بحث چه احساساتی را تجربه کرده اند.

 

  • به یادگیرنده ها کمک کنید برای خود هدف گذاری کنند.
    خودآگاهی به افراد امکان برقرار کردن ارتباط بین تجربه های گذشته؛ وضعیت حال و مقاصد آینده شان را می دهد. افراد به کمک فهمی که از گذشته و حال خود به دست می آورند می توانند درباره کنش های آینده خودشان تصمیم گیری کنند. این کار نیازمند داشتن چشم اندازی از آینده و هدف گذاری مناسب است. برای کمک کردن به یادگیرنده ها در این زمینه آن ها را از اهداف بلندمدت و کوتاه مدت دوره آموزشی که با هم می گذرانید آگاه کنید. درباره ارتباط بخش های مختلف درس، مقدار زمانی که برای هر بخش لازم است و ... اطلاعاتی را در اختیار آن ها بگذارید و به آن ها کمک کنید که از طریق این اطلاعات برای خود برنامه ریزی کنند.

 

  • نوشتن یادداشت روزانه را ترویج دهید.
    نوشتن یادداشت روزانه به افراد فرصتی برای بازاندیشی درباره خود می دهد. با نوشتن افکار در یک روز، افراد می توانند دسترسی آگاهانه تری به حالات ذهنی خود داشته باشند و از این طریق مهارت "فراشناخت" را در خود ارتقا دهند. این مهارت به معنای تفکر درباره فرایندهای شناختی خود است و از فرایندهای سطح بالای شناختی تلقی می شود.

 

  • به یادگیرنده ­ها برای داشتن درک مناسب از زمان و اجرای منظم برنامه ‌‌ها کمک کنید.
    در دوره قرنطینه، بسیاری از زمان بندی های متداول مدارس تغییر کرد و برنامه روزانه یادگیرنده ها نیز به این واسطه دستخوش تغییر شد. تغییر ساعت خواب، افزایش یا کاهش زمان آن، تغییر ساعات درس خواندن و ... در صورتی که به شیوه ای تحت کنترل افراد قرار نگیرد می تواند در بلندمدت، به احساس سردرگمی و عدم توانایی در مدیریت خود منجر شود. بکوشید که در اجرای فعالیت های درسی نظم زمانی مشخصی را دنبال کنید و به یادگیرنده ها برای رسیدن به برنامه ای منسجم کمک کنید.

 

  • به یادگیرنده ها برای درک شرایط دارای ابهام کمک کنید.
    سردرگمی درباره چیستی بیماری کرونا و آینده آن ترس هایی را در مورد امکان اجرای تصمیم گیری های قبلی ایجاد می کند. همین موضوع می تواند افراد را درباره برنامه هایی که در گذشته در ذهن داشته اند و حتی خواسته های امروزشان دچار تردید کند. تلاش کنید به یادگیرنده ها برای تحمل ابهام ناشی از این شرایط کمک کنید. این کار برای ایجاد شرایط مناسب تصمیم گیری و برنامه ریزی ضرورت ویژه ای دارد. در مطلب " تحمل ابهام در دوران همه گیری " به بررسی این موضوع می پردازیم.

 

منابع

 

تلخابی، محمود و تلخابی، مهری (1396). تجربه ادبی و تربیت ذهن. فصلنامه جستارهای ادبی (ادبیات تعلیمی)، 35(3)، ص 37-56.

 

تلخابی، محمود (1398). طراحی چارچوب مفهومی توسعه‌ی کارکردهای اجرایی کودکان و نوجوانان. گزارش پژوهشی معاونت پژوهشی دانشگاه فرهنگیان.

 

 

۲۴ آبان ۹۹ ، ۰۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie

آموزش مجازی، همه گیری و همدلی

آموزش مجازی، همه گیری و همدلی

 

این مقاله یکی از مقالات مجموعه " آموزه های شناختی برای آموزش در دنیای مجازی" است.

 

چرا باید همدلی را جدی بگیریم؟

پس از آغاز قرنطینه و تعطیلی مدارس، انتقال به آموزش های مجازی با ابهام، عدم قطعیت، سردرگمی و شک و تردید در مورد خود و آینده همراه شد. ما وارد دنیایی شدیم که به آن تعلق نداشتیم و بسیاری از مهارت های ما برای آموزش دیگر قابل استفاده نبود. از سوی دیگر، هیچ کتابی وجود ندارد که کاملاً توضیح داده باشد چطور پیش دبستان تا پایه دوازدهم را به صورت مجازی درس بدهیم. از این رو، بسیاری از ما معلمان و دانش آموزان اوقات سختی را برای تدریس و یادگیری در خانه داشته ایم. اما، ما معلمان می توانیم فضایی برای شنیدن نگرانی ها و هدایت آن ها برای غلبه بر موانع خلق کنیم.

 

همچنین، دسترسی ما به حالات روحی و روانی دانش آموزانمان محدود شده است، اگرچه در صورت ملاقات نیز، روی پیشانی هیچ دانش آموزی ننوشته است که روزهای سختی را در خلال همه گیری می گذراند، چقدر اضطراب دارد، چقدر با مدیریت زمان مشکل دارد و یا شرایطی که در خانه برای آن ها پیش آمده چیست. حال، بیش از هر زمان دیگری، لازم است که از راهبردهای مؤثر ساختن ارتباطات استفاده کنیم. شاید بعضی از ما همواره از اهمیت همدلی آگاه بوده ایم و تلاش کرده ایم به دانش آموزان گوش دهیم. این موضوع در فضای کلاس درس چهره به چهره می تواند به صورت طبیعی رخ دهد، اما در فضای آموزش مجازی باید آن را به طور عمدی و آگاهانه ایجاد کنیم.

 

راهکارهای همدلانه برای موانع آموزش مجازی

 

۱. مشکلات مربوط به خواندن و درک پیام ها و متون نوشتاری

یک خطر عمده این است که فکر کنیم دانش آموزان مانند ما می توانند به سرعت پیام های نوشتاری را درک کنند، آن ها را تفسیر کنند و به آن ها پاسخ دهند، اما این در مورد همه دانش آموزان درست نیست.

 

راهکارها:

 

۱. پیام های نوشتاری را تا جای ممکن ساده و دقیق کنید.

 

۲. تا جایی که می توانید پیام های تصویری و صوتی را با پیام های متنی همراه کنید.

 

۳. از ابزارهایی که امکان تماس تصویری و چهره به چهره را فراهم می کنند استفاده کنید.

 

۴. اطلاعات نوشتاری را مرور کنید تا مطمئن شوید زبانی که به کار می برید به اندازه کافی برای دانش آموزان قابل فهم خواهد بود.

 

۲. مشکلات احتمالی پیش‌آمده برای خانواده ها

شاید اهمیت آموزش و مدرسه برای ما مسلم باشد، اما همه والدین در شرایطی نیستند که بتوانند چنین اهمیتی را، تا این اندازه، درک کنند. ما انتظار داریم والدین فضای مناسبی را برای آموزش مجازیِ دانش آموزان فراهم کنند؛ این در حالی است که فشارهای اقتصادی، خشونت خانگی و ناامیدی در مورد آینده از هر زمانی بیشتر شده است. برای همه خانواده ها میسر نیست ابزارهای کافی مورد نیاز و شرایط آرام در فضای خانه را فراهم کنند. بنابراین ممکن است گاهی به رغم گفتگو با خانواده و پیگیری مسائل دانش آموز شرایط مورد انتظار ایجاد نشود. در این حالت بهتر است که با رویکردی همدلانه با خانواده مواجه شویم و فرض را بر این بگذاریم که والدین بیشترین تلاش خود را به کار بسته اند.

 

راهکارها:

 

1. به والدین هم گوش دهید.

 

2. آن ها را از امکان های مختلف آگاه کنید.

 

3. در برنامه ریزی و کمک به تحصیل دانش آموزان به آن ها مشاوره های همدلانه دهید.

 

۳. بازبینی مسئولیت ها

زمانی که کارها گره می خورند و شرایط سخت می شوند تمایل ما به سرزنش دیگران افزایش می یابد. هیچ کدام از ما انتخاب نکرده ایم که در چنین شرایطی باشیم، اما شرایط همه گیری زندگی همه ما را تحت تأثیر قرار داده است. اکنون زمان سرزنش دانش آموزان، والدین و همکارانمان نیست. تلاش برای القای امید و داشتن رویکرد حل مسئله می تواند به ما کمک بیشتری کند.

 

 

منابع

 

Jorgensen, R. ( 2020, June 9). A Focus on Empathy in Distance Learning. From edutopia: https://www.edutopia.org/article/focus-empathy-distance-learning

 

Stephanie Jones, Rick Weissbourd, Suzanne Bouffard, Jennifer Kahn, Trisha Ross Anderson . (2018). For Educators: How to Build Empathy and Strengthen Your School Community. From mcc.gse.harvard.edu: https://mcc.gse.harvard.edu/resources-for-educators/how-build-empathy-strengthen-school-community

۲۴ آبان ۹۹ ، ۰۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie

انگیزه، بهبود مشارکت یادگیرندگان و آموزش مجازی

انگیزه، بهبود مشارکت یادگیرندگان و آموزش مجازی

 

این مقاله یکی از مقالات مجموعه" آموزه های شناختی برای آموزش در دنیای مجازی" است.

 

یکی از شکایت های دانش آموزان و معلمان در دوره شیوع کرونا و آغاز آموزش های مجازی کاهش انگیزه است. دانش آموزان گاهی از ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با شیوه های جدید آموزش و برآورده کردن انتظارات معلمان شکایت می کنند. همچنین، ما معلمان بسیاری از ابزارها یا راهکارهای قبلی خود برای انگیزه بخشی را خارج از دسترس می بینیم. به این منظور، در ادامه، به برخی از راهبردهایی که در این زمینه می تواند کمک‌ کننده باشد اشاره می شود.

 

  •  با مشارکت یادگیرندگان هدف های روشن تنظیم کنید.
    به واسطه تغییرات ناشی از همه گیری و خانه نشینی های اجباری، افراد ممکن است حالتی از گم گشتگی را تجربه کنند و برای مدتی اهداف خود را گم کنند. گم کردن هدف‌ها به کاهش انگیزه برای پیشبرد کار منجر می شود. بنابراین، به یادگیرندگان کمک کنید برای خود اهدافی انتخاب کنند و یا اهداف پیشین خود را یادآوری کنند. این اهداف را در سه دسته اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت طبقه بندی کنید (هر فرد خودش باید این کار را انجام دهد. اگر دانش آموزان کوچک تر نمی توانند این کار را انجام دهند به آن ها کمک کنید).

 

همچنین، به طور خاص از یادگیرندگان بخواهید برای هر درس هدفی روشن برگزینند. برای مثال، یاد گرفتن جدول ضرب تا پایان ماه، توانایی نوشتن داستان های کوتاه و ... . از این طریق می توانید هدف های درس را با اهداف یادگیرندگان هماهنگ کنید. برای مثال، گفتن اینکه یادگیری دستور زبان می تواند در نوشتن داستان به آن ها کمک کند.

 

  •  راه رسیدن به هدف را نشان دهید.
    وقتی یادگیرندگان می دانند قرار است از کجا شروع کنند و به کجا برسند، توانایی آن ها برای حفظ انگیزه افزایش می یابد. برای کمک کردن به یادگیرندگان در این زمینه از مثال های شفاف استفاده کنید، با خودتان فکر کنید چطور می توانید بین مطالب مختلف ارتباط داستان وار برقرار کنید و چارچوبی معنادار بسازید تا دانش آموزان همواره چشم اندازی از اهداف یادگیری داشته باشند.

 

یک تجربه: پروژه یادگیری

خانم منتظری- معلم دینی پایه هفتم

 

"یکی از تکالیف بچه ها در این دوره، تهیه پادکستی با موضوع یکی از درس های کتاب بود. بچه ها پس از نوشتن متن پادکست، فایل های صوتی تمرین خود را برای من ارسال می کردند. با هم درباره جزییات متن و نحوه اجرا گفتگو می کردیم و بچه ها مجددا تمرین های خود را می فرستادند. هر کدام از پادکست ها که آماده می شد در کانال مدرسه قرار می دادم. این موضوع انگار باعث شد بچه هایی که پادکستشان هنوز آماده نشده بود، ترغیب شوند که زودتر کارشان را تکمیل کنند و بفرستند. فکر می کنم بازخورد مستمر و اینکه بچه ها احساس می کردند نتیجه زحمتشان دیده می شود، باعث شد که برای انجام این پروژه، انگیزه زیادی داشته باشند."

 

  • پاسخگو باشید و با یادگیرندگان ارتباط فعال برقرار کنید.
    اگر افراد برای آنچه انجام می دهند بازخورد مناسبی دریافت نکنند، علاقه خود را از دست می دهند. همواره به آنچه یادگیرندگان می گویند یا می پرسند واکنش مناسب نشان دهید و به آنچه انجام می دهند بازخوردهای مؤثر دهید، به طوری که آن ها گام بعدی فعالیت خود را بشناسند؛ از آنچه به درستی انجام داده اند و آنچه باید اصلاح کنند آگاه شوند. همچنین، یادگیری و پیشرفت یادگیرندگان را پیگیری کنید و به آن ها امکان دهید تا پیشنهاد دهند، سؤال بپرسند و واکنشی نشان دهند. برای مثال، از آن ها بپرسید از کدام قسمت درس بیشتر لذت بردند یا اینکه آیا موضوع درس با علایق آن ها ارتباط دارد یا نه؟

 

  •  مشارکت، همکاری و خلاقیت را تشویق کنید.
    مشارکت یادگیرندگان برای برخی معلمان به معنی هدر رفتن وقت کلاس است، مخصوصاً زمانی که اجبار برای تمام کردن درس و یا دوره آموزشی زیاد باشد. اما، در واقع اگر این کار صورت نگیرد، یادگیرندگان وقتشان را با بی انگیزگی هدر می دهند. بنابراین، لازم است طرح درس هایی طراحی کنید که برانگیزاننده مشارکت فعال یادگیرنده باشد. از ابزارهایی که به مشارکت یادگیرندگان در فضای مجازی کمک می کنند استفاده کنید.

 

  • از یادگیرندگان بخواهید تجربه ها و داستان های شخصی شان را به اشتراک بگذارند.
    هرچند این کار نباید اجباری باشد، اما افراد اغلب دوست دارند برخی تجربه های شخصی شان را بیان کنند. مراقب باشید همه کسانی که دوست دارند تجربه ای را بیان کنند فرصت چنین کاری را پیدا کنند. به کمک ابزارهایی مانند اسکای روم یا اسکایپ یا هر ابزار مشابهی می توانید فضایی فراهم کنید تا دانش آموزان اهدافشان و مسیری را که برای رسیدن به آن ها طراحی کرده اند با یک دیگر به اشتراک بگذارند.

 

  •  از دانش آموزان بخواهید در زمینه علاقه شان برای کلاس درس مجازی کاری انجام دهند.
    این کار می تواند شامل تهیه یک فایل صوتی، چند اسلاید یا یک فیلم کوتاه باشد. اگر یادگیرندگان را سرزنش نکنید، معمولاً به تدریج تمایل در انجام کارهای جدید و خلاقانه در آن ها رشد می کند. از دانش آموزان بخواهید کارشان را جایی ارائه دهند تا بتوانند با دیگران تعامل کنند.

 

منابع

 

https://en.unesco.org/sites/default/files/b1_en_motivating_learners_for_teachers.pdf

 

 

۲۴ آبان ۹۹ ، ۰۰:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie

یادگیری مجازی: بستری برای ایجاد جوامع یادگیری

 

این مقاله یکی از مقالات مجموعه " آموزه های شناختی برای آموزش در دنیای مجازی" است.

 

در شرایط فعلی حاکم بر تعلیم و تربیت و تغییر ناگهانی زیست بوم یادگیری از مدرسه به فضای مجازی، دغدغه بسیاری از معلمان چگونگی سازمان دهی این زیست بوم جدید در جهت برآوردن نیازهای آموزشی یادگیرندگان و معلمان است.

 

امروزه، محیط ‌های مجـازی و فناوری های جدید امکان های یادگیری را تغییر داده اند. این تغییرات بر شکل گیری دیدگاه های جدید درباره چیستی یادگیری نیز تأثیرگذار بوده است. یکی از این دیدگاه ها با الهام از مفهوم شبکه، یادگیری را پدیده ای توصیف می کند که درون جوامع یادگیری روی می دهد، جوامعی که فناوری ها، شکل گیری آن ها را تسهیل کرده اند. به بیان ساده، شبکه مجموعه ای از عامل ها و ارتباط میان آن هاست. یک عامل می تواند هر چیزی مانند یک فرد، یک اندیشه، یک سلول عصبی، یک جامعه، یک رایانه، وب سایت و … باشد و ارتباط میان آن ها یک شبکه را می سازد، شبکه ای از روابط بین افراد، روابط بین اندیشه ها و… . بنابراین یادگیری فرایند مرتبط کردن، رشد دادن و هدایت کردن ایـن شـبکه هاسـت.

 

در مطلب پیش‌ِ رو، برای کمک به معلمان در سازمان دهی فضای مجازی و ایجاد جوامع یادگیری راهکارهایی را ارائه می دهیم.

 

دیدگاه های محوری برای خلق جوامع یادگیری

 

•          یادگیری در مجموعه ای رخ می دهد که متشکل از دیدگاه های بسیار متفاوت و متنوع است.

 

•           یادگیری فرایند شکل گیری شبکه ای است که در آن افراد با یک دیگر و با منابع اطلاعاتی ارتباط برقرار می کنند. همین تعامل بین اعضای مختلف شبکه است که به شکل گیری دانش می انجامد. بنابراین، در این نگاه، یادگیری حالت پایانی یا یک محصول نهایی نیست، بلکه فرایندی دائمی و مداوم است که به کمک ارتباطات موجود در شبکه صورت می پذیرد.

 

•           ایجاد ظرفیت و فرصت های یادگیری مهم تر از موضوعی است که قرار است یاد داده شود؛ برای مثال، اینکه چقدر توانسته اید ابزارهای جدید آموزش مجازی را شناسایی کنید و به نحو بهینه از آن ها بهره ببرید، یکی از ویژگی هایی است که بیانگر این ظرفیت و فراهم کردن فرصت یادگیری است.

 

•           هدف اصلی جوامع یادگیری به روز کردن دانش و افزایش اعتبار آن است. در حالی که امروز یک جواب درست وجود دارد، فردا ممکن است به علت دگرگونی اطلاعات، همان جواب غلط تلقی شود. بنابراین، انتخاب و تصمیم گیری درباره آنچه باید یاد گرفته شود و معنابخشی به آن ها، خود فرایند یادگیری است. برای این کار، لازم است افراد مهارت دیدن ارتباط ها، تشخیص الگوها، مفهوم سازی در زمینه های مختلف، تشخیص و ارزیابی عقاید و مفاهیم را در خود توسعه دهند.

 

راهبردهایی برای ایجاد جوامع یادگیری

 

  •  ارتباط بین یادگیرنده ها را تقویت کنید.
    از ابزارهایی استفاده کنید که امکاناتی برای ارتباط هر چه بیشتر یادگیرندگان با هم فراهم کند؛ برای مثال، یک سیستم مدیریت یادگیری (LMS) می تواند بستری را فراهم کند که در آن خود یادگیرندگان، به منزله اعضای شبکه، در تعامل و همکاری با هم، زمینه جریان اطلاعات را فراهم کنند. قوی بودن ارتباط بین یادگیرندگان باعث می‌شود اطلاعات با سرعت بیشتری جریان یابد.

 

  •  نقش خود را به‌عنوان یکی از اعضای جامعه یادگیری بازتعریف کنید.
    در فرایند یاددهی- یادگیری جدید، معلم نه به عنوان مرکز دانش بلکه به عنوان یکی از اعضای مهم شبکه ارتباطی، برای تسهیل و کنترل فرایند یادگیری، با سایر اعضای شبکه یادگیری در تعامل است؛ فعالیت های همه یادگیرنده ها را مشاهده می کند و با طرح فعالیت های مختلف و ارائه پیشنهادهای مناسب، فرایند یادگیری را تسهیل می کند. در این نگاه، معلم، خود یک یادگیرنده متخصص است و با حفظ استقلال سایر یادگیرنده ها، فضایی ایجاد می کند تا آن ها به خلق دانش و ارتباط برقرار کردن بین دانش جدید و پیشین خود بپردازند. برای یادگیریِ مفهومی خاص، به جای تولید مستقیم محتوا و انتقال آن به یادگیرندگان، به آن ها کمک می کند تا به منابع اطلاعات مربوط به آن مبحث دسترسی پیدا کنند و از آن ها می خواهد هر کدام در این مورد مطلبی تهیه کنند. هنگام مواجهه یادگیرندگان با اطلاعات جدید، آن ها را تشویق می کند تا با نگاهی انتقادی به ارزیابی اطلاعات بپردازند. سپس از یادگیرندگان می خواهد تا در مورد مطالب بقیه اظهار نظر کنند و با پیشنهادات خود فعالیت آن ها را به سمت رویکرد مورد نظر خود هدایت می‌کند.

 

  • به یادگیرندگان کمک کنید که به عنوان اعضای جامعه یادگیری به خلق دانش بپردازند.
    از آن ها بخواهید محتواهای یادگیری متنوع ایجاد کنند و با دیگران به اشتراک بگذارند؛ مثلاً ویدئوی کوتاهی مرتبط با محتوای آموزشی، پادکست یا محتوایی در قالب شنیداری و … ؛ منابع آموزشی متنوع یادگیرندگان را در معرض ایده ها، مفاهیم و انتقادات سازنده درون یک رشته اطلاعات قرار می دهد. در این فرایند، یادگیرنده به عنوان عضوی فعال از شبکه یادگیری ایفای نقش می کند و در مرکز تجربه یادگیری قرار می گیرد، محتوای یادگیری و سطوح ارتباطات را تعیین می کند و همچنین تعیین می کند که با چه کسانی مشارکت کند. به عبارتی، برقراری پیوند با سایر اعضا و کسب مهارت خلق و نگهداری ارتباط با آن ها وظیفه یادگیرنده می شود. بنابراین، دانش را یک فرایند خلق تلقی می کند و فقط مصرف کننده آن نیست، چراکه خود در خلق و بازآفرینی آن مشارکت دارد. یادگیرنده در طول یادگیری توانایی های خود را برای مشاهده یا شکل دادن ارتباط بین زمینه های مختلف، ایده ها و مفاهیم پرورش می دهد.

 

  • عملکرد و مشارکت یادگیرندگان در ساختن دانش را مبنای ارزیابی قرار دهید.
    چنانچه در طراحی آموزشی از راهبردهای جوامع یادگیری بهره می برید، در ارزیابی نیز، اصول و مواردی را که در این نگاه حائز اهمیت است مد نظر قرار دهید. برای مثال، در این روش بیش از اینکه مهارت دانش آموزان در بازگو کردن گزاره های دانشی دروس مختلف ملاک باشد، ارتقای مهارت دانش آموزان در تعامل کردن با منابع اطلاعاتی متنوع، تحلیل و ارزیابی آن ها و ارتباط برقرار کردن با دیگران مد نظر است. همچنین، دانش آموزان را از ابتدا با اهداف یادگیری و شیوه ارزیابی تان آشنا کنید و درباره انتظارات آموزشی با آن ها گفتگو کنید.

 

منابع

 

Bates, A.W. (Tony) (2014). Teaching in a Digital Age. open textbook project.   http://opentextbc.ca/teachinginadigitalage/

Siemens, George (2006). Knowing Knowledge. A Creative Commons licensed version is available online at www.knowingknowledge.com

 

۲۴ آبان ۹۹ ، ۰۰:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie

آموزه‌های شناختی برای آموزش در دنیای مجازی

 

آموزه‌های شناختی برای آموزش در دنیای مجازی

 

مدارس، در طول پیشینه‌ی بیش از یک‌صد سال خود، روش‌ها و فنونی ابداع کرده‌اند که به آن‌ها امکان می‌دهد تا موقعیت‌هایی برای «یادگیری» کودکان و نوجوانان خلق کنند. این آموزه‌ها، در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف، به شکل‌های متفاوتی بروز پیدا کرده و به مدارس ماهیت متمایزی داده است. اما، در حال حاضر، تجربه‌ی مشترک جهانی همه‌گیری ویروس کرونا شرایط یادگیری برای معلمان و دانش‌آموزان را در سرتاسر جهان به یک‌دیگر شبیه ساخته است و این حس مشترک می‌تواند به بازاندیشی درباره‌ی مسائل یادگیری، راهبردها و امکان‌های جدید کمک کند.

 

اکنون که شرایط آموزش و یادگیری تغییر یافته است، در مجموعه گزارش‌هایی که با حمایت ستاد توسعه‌ی علوم و فناوری‌های شناختی منتشر خواهد شد، به مسائل آموزش و یادگیری در شرایط جدید نگاهی دوباره خواهیم داشت و تلاش خواهیم کرد تا از منظر شناختی، روش‌هایی برای غلبه بر این مسائل ارائه کنیم.

 

علوم شناختی    

 

علوم شناختی به‌عنوان یک حوزه‌ی مطالعاتی بین‌رشته‌ای به مطالعه‌ی ذهن و مغز و نحوه‌ی کارکرد آن می‌پردازد. این علم در طول دهه‌های اخیر آگاهی‌های زیادی درباره‌ی این‌که ذهن و مغز چگونه یاد می‌گیرند در اختیار ما قرار داده است. یافته‌های حاصل از مطالعات ذهن و مغز نشان می‌دهند که یادگیری یکی از عالی‌ترین کارهایی است که ذهن و مغز انجام می‌دهند. این یافته‌ها، ذهنیت رایج درباره‌ی یادگیری را به چالش کشیده‌اند و چارچوبی جدید برای فهم این پدیده ایجاد کرده‌اند.

 

ذهنیت ما درباره‌ی یادگیری

 

بسیاری، یادگیری را برابر با داشتن پاسخ می‌دانند؛ گویی که دانش چیزی مانند یک سیب یا مداد است که می‌توان آن‌ را در دست گرفت و یا در جعبه‌ای قرار داد (جعبه‌ی حافظه)، این گروه، برای اطمینان از یادگیری، شرایطی فراهم می‌کنند تا به آن «جعبه» دسترسی پیدا کنند و مطمئن شوند چیزهایی را که در آن قرار داده شده است واقعاً همان‌جا هستند (نظام سنجش یادگیری)! اما آیا یادگیری همین است که ما در سنت‌های مدرسه‌ای به آن عادت کرده‌ایم؟ برای پیدا کردن راه‌حل مسائل آموزش که در حال حاضر با آن‌ها مواجه‌ایم، مهم‌ترین چیزی که نیاز داریم این است که بدانیم یادگیری چیست و در ذهن آدمی چگونه اتفاق می‌افتد.

 

یادگیری عبارت است از ساختن مهارت‌های جدید، درک مفهومی جدید و فرایند درونی کردن ایده‌های جدید به نحوی که آن‌ها به طور شخصی معنادار و کاربردی شوند.

 

یافته‌های علوم شناختی نشان داده‌اند که یادگیری از طریق سه فرایند زیربنایی اتفاق می‌افتد؛ بنابراین خوب است ما معلمان با آن‌ها آشنا باشیم. این فرایندها عبارت‌اند از: فرایندهای شناختی، فرایندهای هیجانی و عاطفی، فرایندهای اجتماعی و فرهنگی.

 

این سه فرایندکه زیربنایی برای یادگیری محسوب می‌شوند به صورت درهم‌تنیده هستند. بنابراین، اگر فرایندهای شناختی «تفکر» ما را می‌سازند، در عین حال باید این نکته را در نظر بگیریم که تفکر ماهیتاً هیجانی- اجتماعی است. به عبارت دیگر، آنچه در ذهن ما شکل می‌گیرد به فرایندهای هیجانی و فرهنگی- اجتماعی وابسته است.

 

فرایندهای شناختی- هیجانی- اجتماعی

 

انعطاف‌پذیری، به‌عنوان ویژگی اصلی مغز، امکان یادگیری را فراهم می‌کند. در واقع، مغز از طریق تقویت، تضعیف، حذف و اضافه شدن پیوندهای سلولی تغییر می‌یابد. از فرایندهای شناختی پایه می‌توان به بازداری پاسخ، حافظه‌ی کاری، و تغییرپذیری توجه اشاره کرد که در تعیین اهداف، برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی رفتارها نقش دارند. از سوی دیگر، مرکز پردازش‌های هیجانی- عاطفی مغز مسئول شکل‌گیری حالات ذهنی مانند برانگیختگی، بی‌حوصلگی و ملال، تحسین، انزجار، مهربانی، ترس، خشم و ... است. مطالعات متعددی نشان داده‌اند، احساساتی که ما تجربه می‌کنیم در پیوند با فرایندهای شناختی قرار دارند- به این معنا که حالت هیجانی هر یک از فرایندهای شناختی بر چگونگی عملکرد آن تأثیر دارد. هم‌چنین، ویژگی‌های فرهنگی- اجتماعی بر نحوه‌ی بروز و تجربه‌ی این احساسات تأثیر می‌گذارند. زیرا، رشد مغز ماهیتاً امری فرهنگی- اجتماعی است و طبیعت و سرشت انسانیِ ما تحت تأثیر وضعیت‌های اجتماعی - فرهنگی شکل می‌گیرد و سازمان می‌یابد. این نکته مؤید آن است که ذهن اساساً یک پدیده‌ی اجتماعی- فرهنگی است. بنابراین، با توجه به ارتباط عمیق میان فرایندهای شناختی و هیجانی- عاطفی و تأثیرپذیری هیجانات و عواطف از فرهنگ، می‌توان ادعا کرد که «یادگیری» رویدادی حاصل از فرایندهای شناختی- هیجانی و متأثر از فرهنگ و وضعیت اجتماعی است. 

 

۲۳ آبان ۹۹ ، ۲۳:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie

اثر موقعیت ترتیبی (Serial position effect) چیست و چه کاربردی دارد؟

اثر موقعیت ترتیبی نظریه ای است که توسط هرمان ابینگهاوس روانشناس آلمانی در سال 1985 مطرح گردید

اثر موقعیت ترتیبی نظریه ای است که توسط هرمان اینگهاوس(Herman Ebinghouse) روانشناس آلمانی در سال 1985 مطرح گردید، و بطور ساده به این موضوع می پردازد

"اطلاعاتی که در ابتدا و انتها ارائه می شوند بهتر بخاطر سپرده می شوند".

مقالۀ مرتبط: منحنی فراموشی ابینگهاوس و چگونگی غلبه بر آن

آقای ابینگهاوس در آزمایشات مختلف خود متوجه شد که افراد اطلاعات ابتدایی و انتهایی را بهتر بخاطر می آورند.

اما اینکه چرا اینگونه است و چه کاربردی دارد را در ادامه خدمت تان توضیح خواهم داد

اثر موقعیت ترتیبی خود از دو اصل فرعی یعنی اصل تقدم (primacy) و اصل تاخر (Recency) تشکیل شده است.

اصل تقدم

بطور ساده اصل تقدم به راحتی بخاطر آوری اطلاعات ابتدای یک فهرست، سخنرانی، و یا رویداد نسبت به اطلاعات میانی اشاره دارد.

اما چرا این اتفاق رخ می دهد؟

دلایل مختلفی وجود دارند که مرتبط به چگونگی دریافت اطاعات، استفاده و تکرار آن، و سپس ذخیره سازی آن هستند.

اولین دلیلی که وجود دارد این است که شما فرصت بیشتری برای تکرار اطلاعاتی که در ابتدا ارائه می شوند دارید و البته اگر اطلاعات بصورت شفاهی (سخنرانی یا تدریس) در حال ارائه شدن باشد احتمال تکرار آنها در طول ارائه بیشتر بوده و بنابراین به احتمال بیشتری از حافظۀ کوتاه مدت به حافظۀ درازمدت انتقال پیدا خواهد کرد.

دلیل دوم مربوط به دامنۀ توجه است. دامنۀ توجه در اینجا به این موضوع اشاره دارد که افراد به اطلاعاتی که در ابتدا و انتها ارائه می شود توجه بیشتری دارند. و این می تواند دلایل مختلفی از جمله انرژی بیشتر، پر نشدن حافظه کوتاه مدت و انباشت ذهن از اطلاعات، و یا اشتیاق برای دریافت اطلاعات جدید باشد.

به آخرین مکالمۀ ای که داشتید، آخرین متنی که خواندید، آخرین فیلمی که تماشا کردید، و آخرین فایل صوتی که گوش دادید توجه کنید. به احتمال زیاد ابتدا و انتهای آن را بهتر بخاطر دارید.

اصل تاخر

اصل تاخر نیز به این موضوع اشاره دارد که افراد اطلاعات انتهایی را بهتر بخاطر می سپارند.

احتمالا همه این تجربه را داریم که در ارتباط با مطالعۀ یک کتاب فصول آخر و یا خلاصه فصل ها را بهتر بخاطر می سپاریم.

و یا تجربۀ دیگر

ممکن برای شما نیز مانند من پیش آمده که در ارتباط مورد یا موضوعی دست به انتخاب زده باشید. بعد از آن از ده نفر نظرخواهی می کنید اگر 9 نفر انتخاب شما را تایید و یا تحسین کنند اما نفر دهم آن نفی و یا آن را نامناسب بداند شاید به جرات بتوان گفت نظر آخر نسبت به بقیه سنگینی کند و ما تحت تاثیر آن، تمجیدها و تاییدهای 9 نفر قبلی را فراموش کنیم یا کمرنگ شوند.

مهمترین دلیل این اتفاق را می توان خطای شناختی دانست. خطای شناختی یعنی اینکه ذهن برای کم کردن فشار وارده بر خود گاهی اوقات از میانبرها و یا دم دست ها استفاده می کند، بخاطر همین دچار نوعی خطا می شود.

مقالۀ مرتبط: سوگیری شناختی چیست؟ بد یا خوب؟

و دلیل دیگر، چونکه بعد از اطلاعات انتهایی، اطلاعات مرتبط دیگری ارائه نمی شود ذهن فرصت بیشتری برای پردازش آنها داشته و اطلاعات می تواند از حافظۀ کوتاه مدت به حافظه درازمدت انتقال پیدا کند.

 

اما از اصل موقعیت ترتیبی چگونه می توان استفاده کرد؟

در بسیاری از موارد همچون تدریس و ارائه مطلب، در یک قرارداد تجاری و اقتصادی، در زمان مشاوره دادن برای تصمیم گیری، و در مطالعه و یادگیری می توان آز آن استفاده کرد.

در ارتباط با اهمیت اطلاعاتی که در ابتدا ارائه می دهید باید به اصل تاثیرگذاری اولیه نیز اشاره کنیم. تاثیر گذاری اولیه به این موضوع اشاره دارد که افراد خیلی سریع و در لحظات ابتدایی همدیگر را قضاوت می کنند.

مقالۀ مرتبط: تاثیرگذاری اولیه (First Impression) چیست؟

بنابراین اگر اطلاعات اولیه را به شکل بهتری ارائه دهیم احتمال جلب توجه بیشتر و بخاطر سپاری بهتر اطلاعات بیشتر خواهد بود.

همچنین با توجه به اهمیت اصل تاخر مطالب اصلی یک جلسه، گفتگو، یا سخنرانی را بطور خلاصه و در چند مورد در انتها بیان کنیم و یا انتهای کار از مخاطب خود بخواهیم کاری در ارتباط با آنچه بیان کردیم انجام دهد.

 

 

۰۴ آبان ۹۹ ، ۲۰:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie

مشکلات تلفیق فناوری در کلاس درس

خرید صرف فناوری ها و نصب آن در مدرسه به معنی استفاده موثر و یا حتی استفاده معمول نیست.

بسیاری از مدارس در ایران و جهان مقداری زیادی سرمایه برای ارتقاء فناوری ها مدرسۀ شان جهت بهبود یادگیری دانش آموزان صرف می کنند.

با اینحال، خرید صرف فناوری ها و نصب آن در مدرسه به معنی استفاده موثر و یا حتی استفاده معمول نیست.

در این مقاله می خواهیم به دلایل عدم استفاده موثر از فناوری ها بپردازیم.

1. عدم آموزش معلمان

برای اینکه معلمان بتوانند بطور موثر از فناوری ها استفاده کنند نیازمند آموزش های مرتبط و مناسب هستند. آنها باید مزایا استفاده از فناوری در کلاس درس و برای خودشان را بخوبی درک کنند.

اما بسیاری از مدارس منابع زمانی و مالی کافی برای این کار تخصیص نمی دهند، البته در این صورت نباید انتظار تاثیرگذاری مناسب فناوری ها روی یادگیری دانش آموزان شان داشته باشند.

2. عدم سازگاری با سیستم موجود

همه مدارس و یا سازمان های آموزش و پرورش سیاست های از قبل تعیین شده ای دارند که گاهی اوقات مانع از تلفیق فناوری های جدید است.

بنابراین اگر مدارس می خواهند فناوری ها بخوبی در آموزش و یادگیری مورد استفاده قرار گیرند قبل از هر چیز باید سیاست جدیدی تدوین کرده و یا دستورالعمل های قبلی را اصلاح کنند.

3. کمبود زمان برنامه ریزی

برای تلفیق مناسب فناوری در کلاس درس نیازمند زمان کافی برای طرح درس های مناسب هستیم. در واقع نمی توان بدون طرح خاصی از فناوری ها در کلاس درس استفاده کرد.

اما بسیاری از معلمان بخصوص در کشورمان یا بخاطر مشغله های متعدد، فرصت کافی برای این کار را ندارند و یا انگیزه ای برای اختصاص زمان کاافی ندارند.

اگر چه منابع آنلاین زیادی وجود دارند که می توانند ایده های خوبی برای چگونگی تلفیق فناوری در کلاس درس را فراهم کنند.

4. کمبود زمان آموزشی

گاهی اوقات نرم افزار خریداری شده مستلزم مقدار زیادی از زمان کلاس درس برای استفاده از آن است. در حالی که افزایش زمان برای ساختارهای کنونی کلاس درس مقدور نمی باشد.

5. فقدان یک برنامه فناوری جامع

همۀ نگرانی ها نشانه هایی از کمبود یک برنامه فناوری جامع برای یک مدرسه یا سازمان است.

یک طرح فناوری باید نیازهای دانش آموزان، ساختارها و محدودیت های محیط کلاس درس، نیاز برای درگیر ساختن معلم، آموزش و زمان، وضعیت جاری سیستم های فناوری موجود، و هزینه ها را در بر گیرد.

در برنامه جامع فناوری باید درک روشنی از پیامدهای استفاده از آنها در کلاس درس وجود داشته باشد. و اگر چنین برنامه ای وجود نداشته باشد باید انتظار خاک خوردن و بدون استفاده ماندن آنها را داشت.

۰۴ آبان ۹۹ ، ۲۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie

ویژگی های یک کلاس درس موثر

اگر کسی از شما به عنوان معلم بپرسد کلاس درس واقعی چگونه شکل می گیرد، چه می گویید؟

کلاس درس موثر کلاسی است که یادگیرندگان در آن از یادگیری لذت می برند و مهارت های مناسبی کسب می کنند. و این ماموریت واقعی مدارس و مراکز آموزشی و دانشگاهی است.

اما اگر کسی از شما به عنوان معلم بپرسد کلاس درس واقعی چگونه شکل می گیرد، چه می گویید؟

مطمئنا عواملی مختلفی در ایجاد یک کلاس درس موثر دخالت دارند که شامل مجموعه ای از عوامل وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دانش آموزان و همۀ افراد دخیل در آموزش مرتبط است.

اما در اینجا می خواهیم به 4 مورد از عوامل موثر در کلاس درس که معلم نقش مهمی در برآورده ساختن آنها دارد اشاره کنیم:

1. قوانین و انتظارات روشن

دانش آموزان را در ایجاد انتظارات و قوانین کلاس درس مشارکت دهید، با این کار احساس تعلق شان به کلاس را افزایش داده و احتمالا با میل بیشتری از قوانین و هنجارهای کلاس پیروی خواهند کرد.

قوانین کلاس درس باید واضح و دقیق بوده و در کلاس بصورت دیداری (برای مثال پوستر) به نمایش درآید. و معلمان و کارکنان نیز باید بطور منصفانه و مداوم آنها را اجرا کنند.

همچنین باید به دانش آموزان کمک کرد درک روشنی از این قوانین و پیامدهای اجرا یا عدم اجرای آن بدست آورند.

2. ارزیابی های روشن و واضح

دانش آموزان باید درک واضحی از انتظارات معلم برای همه وظایف، از تکالیف خانگی و تکالیف کلاس درس تا امتحانات و پروژه ها داشته باشند.

دانش آموزان باید همچین قادر باشند تا به هر کسی بطور دقیق و واضح بگویند که فعالیت های شان چگونه ارزیابی میشوند.

روش های مختلف برای پیگیری پیشرفت دانش آموز از سوی معلم وجود دارند: چارت های روزانه، به روز رسانی های هفتگی، گزارش های پیشرفت ماهانه.

نمره گذاری هر فعالیت دانش آموز باید به سرعت کامل شده و اطلاع رسانی شود تا دانش آموزان بتواند از آن برای بهبود عملکردش استفاده کند.

دستورالعمل ها برای همه تکالیف باید واضح و دقیق باشد. دانش آموز باید بفهمد کدام مهارت ها (برای مثال، خواندن، نوشتن، صحت، صحبت کردن) برای هر تکلیفی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت.

برای پروژه های بزرگ تر معلمان ممکن است بخواهند از سرفصل استانداردها جهت درک دانش آموزان از خواسته ها استفاده کنند. استفاده متوالی از سرفصل استاندارد می تواند باعث پیگیری رشد دانش آموزان در طول سال تحصیلی شود.

3. یادگیری دانش آموز محور

در کلاس درس دانش آموز محور، دانش آموزان بطور منفعل روی صندلی های شان نمی نشینند. آنها شرکت کنندگانی فعال در فرایند یادگیری شان هستند. آنها بر اساس نیازهای فردی و توانایی های شان ارزیابی شده اند.

اگر نگوییم همه، اما اغلب شان در کلاس درس و برای یادگیری شان در حال تعامل و صحبت کردن با همکلاسی ها و معلم شان هستند. آنها فرصت کار و فعالیت بر اساس توانایی های شان را دارند و علائق شان را پیگیری می کنند. در اینجا تلفیقی از یادگیری انفرادی، مشارکتی، و جمعی وجود دارد.

به علاوه روش های مختلفی برای ارزیابی فعالیت دانش آموز در کلاس درس وجود دارد.

در کلاس درس دانش آموز محور، همۀ عناصر فیزیکی کلاس درس (چیدمان، منابع، تکنولوژی) از یادگیری مستقلانه دانش آموز حمایت می کند.

4. راهبردهای آموزشی متعدد

دانش آموزان زمانی بیشترین درگیری و پویایی را در کلاس درس و یادگیری شان دارند که شیوه های آموزشی متعددی وجود دارد.

باید از استفاده تنها یک روش آموزشی (مانند سخنرانی) که باعث ایجاد جو یکنواخت در کلاس درس می شود جلوگیری شود. بجای آن، ترکیبی از فعالیت های یادگیری برای ارائۀ محتوا و توسعۀ مهارت ها ضروری است.

راهبردهای متعدد می تواند شامل روش های قدیمی تر مانند بحث های گروهی تا ایفای نقش، از ایستگاه های یادگیری تا تمرین های جنبشی یا حرکتی شود.

راهبردهای آموزشی متعدد می تواند باعث درگیر نگه داشتن دانش آموزان در برنامه درسی شان شود و همچنین برآورده کنندۀ نیازهای دانش آموزانی با سبک های یادگیری مختلف می شود.

۰۴ آبان ۹۹ ، ۲۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie

یادگیری خرد چیست؟ مزایا، محدودیت ها و کاربردهایش کدامند؟

در عصری که انسان ها دارای مشغولیات بسیار بیشتری هستند و دامنۀ توجه کمتری دارند، تمرکز روی یادگیری خرد از اهمیت زیادی برخوردار است.

در عصری که انسان ها دارای مشغولیات بسیار بیشتری هستند و دامنۀ توجه (مقدار زمان توجه به چیزی) کمتری دارند، تمرکز روی یادگیری خرد (Microlearning) از اهمیت زیادی برخوردار است.

مقالۀ مرتبط: یادگیری چیست و چگونه ایجاد می گردد

تعریف های متعدد و زیادی از یادگیری خرد وجود دارد که اگر بخواهیم ویژگی مشترک همه آنها و البته ویژگی اصلی یادگیری خرد را بگوییم، کوتاه و مختصر بودن آن است.

این کوتاهی می تواند یک واحد یادگیری مانند ویدئو باشد یا یک فعالیت یادگیری کوتاه.

در ادامه با مثال های بیشتری از یادگیری خرد آشنا می شویم:

  • متن (عبارت ها، پارگراف های کوتاه)
  • تصاویر (عکس ها مانند عکس های خبر، نگاره ها مانند اینفوگراف ها و چارت ها)،
  • ویدئوهای کوتاه
  • صدا (قسمت های کوتاهی از سخنرانی یا موسیقی)
  • آزمون ها و کوییزها

 

یادگیری خرد چه فوایدی دارد؟

1. ارائه سریع تر اطلاعات

یادگیری خرد به معنی بخش بندی کردن همۀ یک محتوای طولانی و ارائه آن در قسمت ها کوتاه نیست.

برای مثال اگر ما تمام مطالب یک کتاب صد صفحه ای را به صد قمست مساوی تقسیم کرده و آنها را در غالب یک اسلاید یا ویدئوهای 1 تا 3 دقیقه ای ارائه دهیم از راهبرد یادگیری خرد استفاده نکردیم بلکه برای یادگیری خرد باید برای مثال هر فصل از کتاب را بصورت یک ویدئوی 5 یا 7 دقیقه ای ارائه دهیم. بنابراین می توانیم محتوای آموزشی را بطور سریع تر و در زمان کمتری ارائه دهیم.

2. راحتی اماده سازی و ارائه

وقتی ما بتوانیم یک محتوای 1 ساعته را بصورت یک ویدئو یا محتوا 10 دقیقه ای ارائه دهیم طبیعتا نیاز به منابع کمتری است و می توانیم در پلتفرم ها و ابزارهای مختلف مانند موبایل و شبکه های اجتماعی به راحتی ارائه دهیم

3. درگیرکننده سازی یادگیرنده

شاید برای شما اتفاق افتاده باشد که یک تیتر خبری یا موضوع علمی جذابی را مشاهده کرده باشید و علاقه مند به مطالعه یا مشاهده آن شده باشید اما با مشاهده محتوای طولانی بیخیال آن شده باشید و یا فقط به قسمت های ابتدایی توجه کرده باشید.

ارائه محتوا بصورت کوتاه مخاطبان را تشویق به پیگیری و درک کامل آن می کند. و این یکی از علت های اصلی موفقیت برخی از شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام و تویئتر است.

4. نگهداری بیشتر دانش و اطلاعات

با توجه به کوتاه بودن محتوا در یادگیری خرد، بیشتر افراد تمایل پیدا می کنند که یکبار دیگر آن را مرور کنند و در نتیجۀ تکرار، اطلاعات بطور طولانی تری در ذهن باقی می ماند چرا که با تکرار، اطلاعات از حافظۀ کوتاه مدت یا فعال به حافظۀ درازمدت انتقال می یابد.

مقالۀ مرتبط: حافظۀ کوتاه مدت چیست و چگونه کار می کند؟

5. آزادی بیشتر یادگیرنده

اگر محتوای یادگیری طولانی باشد نمی توان در هر جا و زمانی آن را یاد گرفت. اما با ارائۀ کوتاه محتوا این فرصت برای یادگیرنده فراهم می شود تا در زمان های کوتاهی که برایش فراهم می شود از آنها استفاده کند.

همچنین محتواهای کوتاه به راحتی در بستر اینترنت قابل دانلود کردن هستند.

6. جلوگیری از بارشناختی بالا

بار شناختی به مقدار تلاشی که ذهن برای دریافت، پردازش و فهم اطلاعات انجام می دهد اشاره دارد.

برای فهم محتوای طولانی افراد مجبورند فشار بیشتر به ذهن خود وارد سازند و در نتیجه زودتر خسته شده و یا تمرکز لازم را نخواهند داشت. اما اگر محتوا کوتاه باشد یادگیرنده می تواند بطور راحتی مطالب دریافتی را در ذهنش سازماندهی و درک کند.

مقالۀ مرتبط: بارشناختی چیست و انواع آن کدام است؟

در چه جاهایی نمی توان از یادگیری خرد استفاده کرد؟

این گرایش در برخی از افراد و کارشناسان آموزشی وجود دارد تا با ظاهر شدن رویکرد جدیدی از یادگیری آن در موقعیت های بسیار استفاده کنند. اما استفاده و کاربرد رویکردهای یادگیری و روش های آموزشی وابسته به عوامل مختلفی است.

استفاده از یادگیری خرد به نوع موضوع آموزشی یا یادگیری بستگی دارد.

اگر ما مفاهیم پیچیده و در هم تنیده داشته باشیم استفاده از یادگیری خرد می تواند به درک و فهم یادگیرنده آسیب برساند و به عبارت بهتر فهم موضوع را سخت تر کند.

در واقع برخی مفاهیم را نمی توان قسمت بندی شده و در زمان های کوتاه آموزش داد، چرا که در این صورت مجبور خواهیم بود از برخی از مفاهیم مهم که نقش مهمی در تسهیل درک یادگیرندگان دارند عبور کنیم.

بهترین شیوه ها برای استفاده از یادگیری خرد کدامند؟

همانطور که در بالا اشاره کردیم و در مقایسه با یادگیری سنتی، ایجاد و شروع دوره های مبتنی بر رویکرد یادگیری خرد بسیار سریع، و راحت است. اما این به معنی نگاه سطحی داشتن نیست و باید در استفاده از آن به نکات مهمی توجه کرد

  • مناسب بودن استفاده از این رویکرد با موضوع تان را کنترل کنید.

اگر موضوع تان پیچیده است و یا نیاز به مطالعه عمقی یا آموزشی ویژه دارد، استفاده از رویکرد یادگیری خرد احتمالا مناسب نخواهد بود.

  • بهینه ساختن

یادگیری خرد به معنی این نیست که تنها یک فایل متنی را تقسیم کرده و آنها را بدون هیچگونه تغییری در واحدهای مجزا استفاده کنیم.

برای مثال اگر می خواهید متن همین مقاله را بصورت ویدئوهای کوتاه درآورید بهتر است آن را با ابزارهای دیگری همچون گفتار، عکس، فیلم، یا موسیقی همراه کنید. بدین ترتیب یادگیری خرد موثرتری خواهید داشت.

  • از بازیوارسازی یا گیمیفیکیشن برای درگیرسازی مخاطبان استفاده کنید

استفاده از عناصر بازیگونه در یادگیری خرد آن را برای یادگیرندگان بسیار جذاب کرده و باعث علاقه مندی شان برای پیگیری موضوع می شود. البته زمانی می توانیم از گیمیفیکیشن در یادگیری خرد استفاده کنیم که بستر سخت افزاری و نرم افزاری آن آماده باشد.

ویدئوی مرتبط: گیمیفیکیشن (Gamification) چیست؟

  • از ارزیابی های خرد برای ارزیابی فرایند استفاده کنید

برای اینکه از یادگیری واحدهای محتوایی کوچک توسط یادگیرندگان مطمئن شوید، بهتر است برای هر واحد یادگیری یک آزمون کوتاه نیز طراحی کنید.

 

۰۴ آبان ۹۹ ، ۲۰:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Aso Shojaie